28 ماه رجب سال 60 ه . ق
|
#حرکت کاروان ابا عبدالله الحسین (ع) از شهر مدینه به طرف شهر مکه به دنبال فشارهای وارده به حضرت برای بیعت با یزید .
|
3 ماه شعبان سال 60 ه . ق
|
#ورود کاروان ابا عبدالله الحسین (ع) به شهر مکه .
|
15 ماه رمضان سال 60 ه . ق
|
# بدنبال نامه های پی در پی و فراوان کوفیان و دعوت از امام (ع) برای عزیمت به شهر کوفه و رهبری آنان و اعلام آمادگی برای یاری و نصرت آن حضرت ، امام (ع) مسلم ابن عقیل را جهت گرفتن بیعت از مردم عازم شهرکوفه فرمودند .
|
5 ماه شوال سال 60 ه . ق
|
# ورود حضرت مسلم در میان استقبال زیاد مردم به شهر کوفه .
|
8 ماه ذی الحجه سال 60 ه . ق
|
# حرکت کاروان امام حسین (ع) از مکه مکرمه به سمت شهر کوفه .
|
9 ماه ذی الحجه سال 60 ه . ق
|
# به شهادت رسیدن حضرت مسلم در شهر کوفه .
|
2 ماه محرم سال 61 ه . ق
|
# ورود کاروان حسینی به سرزمین کربلا .
# در این روز نامه ای از ابن زیاد توسط پیک بدست امام رسید و در آن گفته شده بود که یزید دستور داده یا بیعت کنی و یا تو را میکشم .
|
3 ماه محرم سال 61 ه . ق
|
# عمرسعد با 4000 لشگر سواره نظام وارد کربلا شده و روبروی امام (ع) مستقر گردید .
# درهمین روزعمرسعد پیکی به جانب امام حسین (ع) فرستاد که چرا به اینجا آمده ای؟ وامام (ع) فرمدند که من به دعوت کوفیان آمده ام و اگر نمی خواهید برمیگردم .
# پس از آن عمر سعد نامه ای به ابن زیاد نوشته ، همین مطلب را در آن ذکر کرد و ابن زیاد در پاسخ او نوشت که باید حسین و یارانش با یزید بیعت کنند و راه برگشت ندارند .
|
4 ماه محرم سال 61 ه . ق
|
# ابن زیاد در این روز همه مردم کوفه را در مسجد جامع جمع کرده و پس از تعریف و تمجید فراوان از معاویه و یزید و خدمات آنها و نیز پخش پول در بین مردم گفت : حسین بر علیه یزید قیام کرده و با تهدید آنها گفت که باید به جنگ وی برویم ، فلذا در همان مجلس شمر جلو آمده و 4000 نفر نیز به او پیوستند ، سپس یزید ابن رکاب کلبی قدم به پیش نهاد و 2000 نفر نیز به او ملحق گردیدند ، حصین ابن نمیر اعلام حمایت نمود و 4000 نفر هم به او پیوست (مخلص کلام اینکه علاوه بر حُرّ که با لشکریانش در آنجا از قبل حضور داشتند و عمر سعد نیز که روز گذشته با 4000 نفر به کربلا رفته بود ، در مسجد در همان لحظه 10000 نفر برای جنگ با ابا عبدالله الحسین (ع) بسیج گردیدند)
|
5 ماه محرم سال 61 ه . ق
|
# ابن زیاد به دنبال شبث ابن ربعی فرستاد و او با 1000 سوار به لشکریان وی ملحق گردید (شبث جزو امضا کنندگان دعوت نامه برای امام حسین(ع) بوده است)
|
6 ماه محرم سال 61 ه . ق
|
# تا این روزتعداد لشکریان عمر سعد در کربلا به 30000 نفر بالغ گردید(20000 نفر سواره نظام و 10000 نفر پیاده نظام) .
# ابن زیاد طی نامه ای شروع جنگ با امام حسین(ع) را اعلام مینماید و در همین رابطه امام (ع) عمرسعد را شبانه به مذاکره دعوت مینمایند و در پایان عمر سعد بخاطر حکم ملک ری بهانه تراشی کرده و زیر بار نمی رود . خولی که در جریان مذاکره قرار گرفته بود نامه ای به ابن زیاد نوشت و مذاکره امام و عمرسعد را بعنوان تهدید اعلام کرد ، و فرمانده لشکری خودش را برای تمام کردن کار خواستار میگردد .
|
7 ماه محرم سال 61 ه . ق
|
# ابن زیاد در پاسخ نامه خولی به عمرسعد نامه ای نوشت و دستور داد عمرسعد بین امام حسین(ع)و آب مانع شود و اجازه ندهد که امام بتواند قطره ای آب بدست بیاورد . با رسیدن این نامه عمرسعد امرابن حجاج را با 500 نفرسواره مأمورحفاظت ازشریعه فرات کرد . و لذا از روز هفتم قطع آب صورت گرفته و بحث عطش آغاز گردید .
|
8 ماه محرم سال 61 ه . ق
|
# عمرسعد طی نامه ای به ابن زیاد نوشت حسین قبول کرده که برگردد و معترض دستگاه بنی امیه و حکومت یزید نباشد و یا به شام رفته و خود با یزید صحبت کند ، و لذا نیازی به جنگ کردن نیست .
# ابن زیاد تحت تأثیر شمر در پاسخ نوشت و توسط خود شمر به عمرسعد اعلام کرد که اگرحسین حاظر است خودش را تسلیم تو بکند و او را تحویل من بدهی این کار را بکن ، و اگر حاظر نیست که تحویل من شوند با آنان بجنگ و همه آنها را بکش و جنازه های آنان را مسلح کن و با اسب بر پیکر آنان بتاز ، اگر این کار را میکنی هیچ ، در غیر این صورت فرماندهی لشگر را به شمر واگذار کن . لذا اینجا بود که تصمیم گرفت خود با امام بجنگد و لذا در روز عاشورا با پرتاب اولین تیر به سمت خیام امام حسین(ع)و شاهد گرفتن همه جنگ را آغاز نمود .
|
9 ماه محرم سال 61 ه . ق
|
# شمر با نامه ای که از ابن زیاد گرفته بود به کربلا آمد و نامه را به عمرسعد ابلاغ کرد و عمرسعد چون موقعیت خود را در مخاطره دید گفت خود جنگ را آغاز میکنم و لذا قرار شد همین روز(روز تاسوعا) جنگ آغاز شود .
# قبل از آغاز کردن جنگ شمر امان نامه ای برای حضرت اباالفضل العباس(ع) و برادرانش آورد که آن حضرت آن را پاره کرده اعلام نمود لحظه ای از امام جدا نخواهد شد .
#نزدیکی عصر عمرسعد تصمیم به حمله گرفت و لشگر به سمت امام حسین(ع) حرکت کرد ، امام حضرت اباالفضل العباس(ع)را ماموریت داد تا ببیند آنها چه برنامه ای دارند ، که در پاسخ اعلام داشتند به دستورامیر یا تسلیم میشوید و یا میجنگیم ، حضرت این گفته را خدمت امام(ع)عرض نمودند ، و همزمان اصحاب امام(ع) نیزبرای منصرف کردن لشگریان عمرسعد از جنگ با آنان صحبت کردند . امام(ع) به حضرت اباالفضل(ع) فرمودند به آنها بگو ما تسلیم نمیشویم ، لیکن اگر میتوانی امشب را از آنها مهلت بگیر تا امشب را به راز و نیاز و ذکر و استغفار و نماز بگذرانیم ، که عمرسعد با احساس خطر از طرف لشکریانش در صورت مخالفت ناگزیر پذیرفته و مهلت داد .
|
شب دهم ماه محرم سال 61 ه. ق
امشب شهادت نامه عشاق امضا میشود
فردا ز خون عاشقان این دشت دریا میشود
|
# امام(ع)دستور دادند خیمه ها نزدیک هم زده شوند و طنابهای خیمه ها درون هم باشد .
# پشت خیمه ها را خندق کنده و درون آنرا هیزم ریختند تا روز عاشورا مانع دشمن جهت حمله از پشت به خیمه ها گردد .
# امام(ع) شبانه خود اقدام به کندن خارهای مقابل چادرها نمودند تا فردا در هنگام فرار کودکان و زنان کمتر پای آنها آسیب ببیند .
# امام(ع) در این شب تمام اصحاب را در خیمه خود جمع نموده و بیعت خود را از آنها برداشتند و اجازه دادند که برگردند ، که پس از نرفتن آنها امام(ع)جایگاه آنان را در بهشت به ایشان نمایاند .
#سی و دو نفر از لشگریان عمر سعد شبانه جدا شده و به لشگریان امام(ع) ملحق شدند .
|
10 ماه محرم سال 61 ه . ق
امروز عاشورا نیست ! عید قربان است !
|
#به شهادت رسیدن حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و هفتاد و دو تن یاران وفادار آن حضرت .
# به غارت رفتن خیام آل الله .
# به اسارت در آمدن اهل بیت امام حسین(ع) .
|
11 ماه محرم سال 61 ه . ق
|
# حرکت دادن کاروان اسرا توسط عمرسعد از میان شهدا به طرف شهر کوفه .
|
12 ماه محرم سال 61 ه . ق
|
# ورود قافله اسرا به شهر کوفه .
|
19 ماه محرم سال 61 ه . ق
|
# حرکت کاروان اسرا از شهر کوفه به طرف شهر شام .
|
1 ماه صفر سال 61 ه . ق
|
# وارد نمودن قافله اسرا به شهر شام و اسکان دادن آنها در خرابه شام .
|
5 ماه صفر سال 61 ه . ق
|
# درگذشت حضرت رقیه دختر خرد سال امام حسین (ع) در خرابه شام .
|
9 ماه صفر سال 61 ه . ق
|
# حرکت قافله از شام به طرف مدینه ، لیکن در بین راه در سر دو راهی راه مدینه و کربلا به خواست حضرت زینب (س) کاروان به سمت کربلا ادامه مسیر داد
|
20 ماه صفر سال 61 ه . ق
|
٫جابر ابن عبدالله انصاری وارد کربلا شده و پس غسل در فرات با پوشیدن لباس احرام به زیارت مرقد مطهر امام حسین (ع) رفت .
# ورود قافله به کربلا و ..........
|
23 ماه صفر سال 61 ه . ق
|
# پس از اقامت سه روزه در کربلا بعلت شدت تألمات و احساس خطر برای آنها به دستور امام سجاد (ع) کاروان به طرف شهر مدینه حرکت نمود .
|
۱۶ ربیع الاول سال ۶۱ ه .ق
|
بازگشت کاروان به مدینه
|